۱۳۹۴ اردیبهشت ۶, یکشنبه

دلکش- یار وفادار

ما را زچه پابند جنون کردی و رفتی


آخر چه بگویم که تو چون کردی و رفتی


در ساغرم ای یار، ای یار وفادارخون کردی ورفتی


دردا که زدستت ، جامی نگرفتیم

وز نرگس مستت  ،کامی نگرفتیم

از سلسله مویت ، وز نرگس جادویت ؛ دارم گله هایی؛


من مرغ گرفتارم ، چون چشم تو بیمارم

ای گل چه بلایی

ای گل چه بلایی  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر