پروین - ترانه پیک سحری ، آلبوم غوغای ستارگان
آهنگ ساز : همایون خرم
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش ،کن گذری
گو به فغانم ،به فغانم ، به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم ، نتوانم ، نتوانم
من ؛غرق گناهم ،تو عذر گناهی
روز و شبم راتو که مهری تو که ماهی
چون باده به جوشم ، در جوش و خروشم
من سر زلفت به دو عالم نفروشم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم ،نتوانم ، نتوانم...
همه شببر ماه و پروین نگـــــرم
مگر آید رخسارت بر نظــــرم
چه بگویم ، چه بگویم ، چه بگویم زیــن راز
من همین بس ، که مرا کس ، نبود دمساز
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش ،کن گذری
گو به فغانم ،به فغانم ، به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم ، نتوانم ، نتوانم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر