۱۳۹۴ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

عماد رام - در این دنیا

در اين دنيا تک و تنها شدم من

گياهي در دل صحرا شدم من

چو مجنوني که از مردم گريزد

شتابان در پي ليلا شدم من

چه بي ثمر مي خندم

چه بي اثر مي گريم

به ناکامي چرا رسوا شدم من

چرا عاشق، چرا شيدا شدم من

من آن شيرين اَدا را مي شناسم

من آن زود آشنا را مي شناسم

محبّت بينِ ما کارِ خدا بود

از اينجا من خدا را مي شناسم

چه بي ثمر مي خندم

چه بي اثر مي گريم

به ناکامي چرا رسوا شدم من

چرا عاشق چرا شيدا شدم من

خوش آن روزي که اين دنيا سر آيد

قيامت با قيامِ محشر آيد

بگيرم دامنِ عدلِ الهي

بپرسم کامِ عاشق کي بر آيد

چه بي ثمر مي خندم

چه بي اثر مي گريم

به ناکامي چرا رسوا شدم من

چرا عاشق چرا شيدا شدم من

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر