۱۳۹۴ تیر ۹, سه‌شنبه

حسن گل نراقی - مرا ببوس

مرا ببوس عنوان تصنیف محبوب نیمه اول قرن ۲۰ میلادی در ایران است. اثری با صدای «حسن 

گلنراقی»، شعر از «حیدر رقابی»، ساخت آهنگ «مجید وفادار» در دستگاه اصفهان، همراه با ویلون «پرویز یاحقی» و پیانوی «مشیر همایون شهردار» از ترانه‌های موسیقی ایرانی است. شعر «مرا ببوس» در مجموعه شعری از «حیدر رقابی» به نام «آسمان اشک» در سال ۱۳۲۹ در «انتشارات امیرکبیر» به چاپ رسید. در سال ۱۳۳۵ در فیلمی با صدای خواننده نه چندان مشهوری به نام«پروانه» به اجرا در آمد که چندان مورد توجه قرار نگرفت. سپس در در سال‌های سیاه پس از کودتای ۲۸ مرداد، که نهضت ملی مردم ایران را برای مدتی متوقف کرد و امیدها را به یاسی فراگیر بدل ساخت، و در ایامی که در میدان‌های اعدام، قهرمانان، مرگ را به سینهٔ مردم‌دوستی و شجاعت سپر می‌کردند، ترانهٔ «مرا ببوس» برای نخستین بار از رادیو ایران پخش شد. اینبار این ترانه و آهنگ بسیار مورد استقبال قرار گرفت و سال‌ها و نسل‌ها ذهن و زبان مردم به‌ویژه جوانان را به زمزمهٔ مکرر خود واداشت.



در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد در رادیو ایران، برنامه‌ای به نام «شما و رادیو»، به گویندگی «کمال مستجاب‌الدعوه» پخش می‌شد. پیش از پخش ترانه، «مستجاب‌الدعوه» اعلام کرد: «این تصنیف در یک محفل خصوصی ضبط شده، که به‌دلیل جذابیت خاص آن به پخش آن مبادرت می‌ورزیم.» امروزه می‌دانیم که منظور از «محفل خصوصی»، همان جلسهٔ ضبط این ترانه با صدای «گلنراقی» در استودیوی شماره ۸ رادیو تهران بوده، که شاید بدون آمادگی کامل نوازندگان و خواننده انجام شد.


«مرا ببوس» به عنوان ترانه قهرمانی، سرود آخرین ساعات پیش از اعدام، فریاد علیه کودتا و اختناق در تاریخ ایران ماندگار شده است. همین است که تا هر وقت اعدام و کودتا و اختناق هست، مرا ببوس هم هست. از این روست که هرگاه اختناق و زندان و شکنجه بال می‌گیرد دوباره زمزمه مرا ببوس شروع می‌شود، حتی از سوی جوانانی که نمی دانند ریشه‌های این ترانه به درخت تنومند مبارزات بر علیه اختناق و ظلم در ایران وصل است. در مقابل عبدالرحیم جعفری ادعا می‌کند که این شعر را حیدر رقابی برای دختری که دوست داشته سروده و سرایش آن ارتباطی اعدام سرهنگی به نام سیامک ندارد


متن کامل آهنگ مرا ببوس


مرا ببوس، مرا ببوس

برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار، که می‌روم به سوی سرنوشت

بهار ما گذشته، گذشته‌ها گذشته، منم به جستجوی سرنوشت

در میان توفان هم‌پیمان با قایقران‌ها

گذشته از جان باید بگذشت از توفان‌ها

به نیمه شب‌ها دارم با یارم پیمان‌ها

که بر فروزم آتش‌ها در کوهستان‌ها

شب سیه سفر کنم، ز تیره ره گذر کنم

نگرتو ای گل من، سرشک غم بدامن، برای من میفکن

دختر زیبا امشب بر تو مهمانم، در پیش تو می‌مانم، تا لب بگذاری بر لب من

دختر زیبا از برق نگاه تو، اشک بی گناه تو، روشن سازد یک امشب من

ستاره مرد سپيده دم، به رسم يک اشاره، نهاده ديده برهم

ميان پرنيان غنوده بود

در آخرين نگاهش نگاه بي گناهش، سرود واپسين سروده بود

بين که من از اين پس دل در راه ديگر دارم

به راه ديگر شوری ديگر در سر دارم

به صبح روشن بايد از آن دل بردارم، که عهد خونين با صبحی

روشن تر دارم... ها

مراببوس

اين بوسه وداع

بوی خون می دهد

0000000000

مرا ببوس مرا ببوس

برای آخرین بار

ترا خدانگهدار

که میروم بسوی سرنوشت

بهار ما گذشته

گذشته ها گذشته

منم به جستجوی سرنوشت

در میان توفان

هم پیمان با قایقرانها

گذشته از جان باید بگذشت از طوفانها

به نیمه شبها

دارم با یارم پیمانها

که برفروزم آتشها در کوهستانها آه

شب سیه

سفر کنم

ز تیره راه

گذر کنم

نگه کن ای گل من

سرشک غم به دامن

برای من میفکن

مرا ببوس مرا ببوس

برای آخرین بار

ترا خدانگهدار

که میروم بسوی سرنوشت

بهار ما گذشته

گذشته ها گذشته

منم به جستجوی سرنوشت

دختر زیبا امشب بر تو مهمانم

درپیش تو میمانم تا لب بگذاری بر لب من

دختر زیبا از برق نگاه تو

اشک بی گناه تو

روشن سازد یک امشب من

مرا ببوس مرا ببوس

برای آخرین بار

ترا خدانگهدار

که میروم بسوی سرنوشت

بهار ما گذشته

گذشته ها گذشته

منم به جستجوی سرنوشت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر