بیستم اسفند ماه 1316در شهرستان خوی آذربایجان غربی خانواده وثوقی در
انتظار تولد اولین فرزندشان هستند ، فرزندی که پدر و مادرش هم نمی دانند
که قرار است روزی اسطوره ی سینمای ایران شود .
فرزندشان که بدنیا آمد نام او را " خلیل " گذاشتند ، اما چون روز تولد او با
یکی از اعیاد مقارن بود و برای خوش یمن بودن آنروز او را بهروز صدا
می کردند و این شد که در شناسنامه نامش " خلیل وثوقی " است که بعدها او
را به همان نام خوش یمن " بهروز وثوقی " صدا می کردند .
خانواده سه نفر وثوقی بزرگتر می شد ، بعد از بهروز چهار برادر به
جمعشان اضافه شد ، " فیروز " ، " چنگیز " ، " بهزاد " و " شهراد " نام
برادران او شد (که بعد ها چنگیز و شهراد دنبال روی وی در سینما بودند
اما هرگز به گرد پای او هم نرسیدند )و دو خواهر هم به نام های " گلدون"
و " مهین " هم بدنیا آمدند که هر دو خواهر در کودکی بر اثر بیماری
حصبه از دنیا رفتند .
بهروز تحصیلاتش را در همان شهرستان خوی آغاز می کند اما بعد ها
به تهران مهاجرت می کنند و در محله ای نزدیک میدان رشدیه ( حوالی
خیابان آذربایجان فعلی ) ساکن می شوند .
۱۳۹۱ مهر ۱۷, دوشنبه
قصه زندگی بهروز وثوقی -1
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر