قصه زندگی بهروز وثوقی - 8
درباره این چند فیلم بهروز خاطراتی تعریف می کند :
محل فيلمبرداری فیلم هاشم خان در کوه و کمرهای اطراف آبعلی است.
صحنهای را فيلمبرداری میکنند که بهروز را بستهاند به يک تير چوبی و
غفاری که نقش يکی از افراد ايل هاشمخان را بازی میکند، بايد با شلاق او
را بزند. . . قرار است که جهانگير غفاری ادای شلاق زدن را درآورد و
نقش بازی کند.
ـ شروع کرد به زدن. . . واقعا میزد. محکم هم میزد. يکي زد تحمل کردم.
دومی را زد، هيچی نگفتم. شلاق سوم و چهارم. ديدم نه، تمام تنم آتش گرفت.
دستم را باز کردم و گذاشتم دنبالش. او بدو، من بدو...
محل فيلمبرداري «دالاهو» کرمانشاه و اطراف آن است ، بهروز وثوقی با
فروزان بر سر مسائلی اختلاف دارند ...
« ـ اختلاف و کدروت من و فروزان هنوز ادامه داشت و در تمام طول فيلم؛
با هم قهر بوديم.»
صحنهای را فيلمبرداری میکنند که فروزان میافتد توی رودخانه و بهروز
بايد نجاتش بدهد.
بهروز خودش را میاندازد تو آب و فروزان را بغل میکند بياوردش بيرون.
فروزان همانطوری که چشمانش بسته و مثلا بیهوش شده، با صدای آهسته
زير لب به بهروز میگويد: «تو را به خدا، مرا نيندازی تو رودخانه....»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر