داریوش رفیعی - خسته ، آلبوم گلنار
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ورنه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف رها می کردم
هیچ لا یقترم از حلقه زنجیر نبود
آن کشیدم ز تو ای اتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر اید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر اید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر اید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر اید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر