۱۳۹۴ دی ۲۸, دوشنبه
شماعی زاده - ساده دل ، آلبوم آغاز پرواز
من یه عمریه که حرف تو رو باور کردم
خوب ترین روزای عمرم رو به پات سر کردم
هرچی داشتم تو گرفتی منو پیرم کردی
دیگه از زنده بودن تو دنیا سیرم کردی
طفلی این دل که اسیر تو شده
پا به پات مونده و پیر تو شده
وقتی پیری سایه انداخت رو سرم پیرم کرد
میون درد و غماش گرفت و زنجیرم کرد
تو دل شکستمو دادی و گفتی که برو
دل زار خستمو دادی و گفتی که برو
طفلی این دل که اسیر تو شده
پا به پات مونده و پیر تو شده
من دل شکسته ام رامو گرفتم رفتم
ساده دل من که هنوز از تو به دل می گفتم
شب و روز زندگیم رنگ چشاته هنوزم
هرچی میاد به سرم کار نگاته هنوزم
طفلی این دل که اسیر تو شده
پا به پات مونده و پیر تو شده
حالا هر وقت که میام رد شم از این کوچه برم
سر و پای تنمو تلخی غربت می گیره
جای پای گریه هام رو سنگای کوچه س هنوز
دیدنش دربدریهامو به یادم میاره
طفلی این دل که اسیر تو شده
پا به پات مونده و پیر تو شده
گوگوش - شب شیشه ای در فیلم ممل آمریکایی
ما به هم محتاجیم مثل دیوونه به خواب
مثل گندم به زمین مثل شوره زار به آب
ما به هم محتاجیم ما به هم محتاجیم
ما به هم محتاجیم مثل ما به آدما
مثل یه ماهی به آب مثل آدم به حوا
ما به هم محتاجیم ما به هم محتاجیم
دستامون از هم اگه دور بمونه شب شیشه ایی دیگه نمی شکنه
از تو این شیشه ایی همیشگی خورشید مقوایی سرمیزنه
به عزای دوری دستای ما کوچه ها ساکت و بی صدا می شن
بوی رخوت همه جا رو می گیره همه درها به غربت وا میشن
جاده هامون که به خورشید می رسن مثل تاریکی بی انتها می شن
ما به هم محتاجیم مثل دیوونه به خواب
مثل گندم به زمین مثل شوره زار به آب
ما به هم محتاجیم
ما به هم محتاجیم
ما به هم محتاجیم
ما به هم محتاجیم
۱۳۹۴ دی ۲۷, یکشنبه
بنان - افسون سحر ، آلبوم شاخه گل 10
مرنجان دلم را، که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
تو می گفتی وفادارم، مَحبّت را خریدارم
ولی دیدم نبودی
تو گفتی آن حبیبم من، که بر دردت طبیبم من
ولی دردم فزودی
تو می گفتی که روز و شب، بود نام توام بر لب
ز عشقت بی شکیبم
دلم دیدم نمی جویی، به لب هرگز نمی گویی
به جز نام رقیبم
من از بی خبری ز ناز و دل ستانی تو
شدم فتنه بر آن مَحبّت زبانی تو
غم خود به فسون در دل من چون بنشاندی
زدی بر دل من آتش و در خون بنشاندی
گر چه ای پری ز دوریت بی قرار و بی شکیبم
بر کَنم دل از تو بس بود هر چه داده ای فریبم
من تحمّل جفای تو بیش از این نمی توانم
گر فرشته ای دگر تو را از حریم دل برانم
گر فرشته ای دگر تو را از حریم دل برانم
رضاقُلیمیرزا ظِلّی (استاد) - آواز بیات ترک
۱۳۲۴) خواننده و استاد موسیقی سنتی ایرانی بود. ظلی در آواز از شاگردان
اقبالآذر و عارف قزوینی بود .
رضاقُلیمیرزا ظِلّی در سال ۱۲۸۵ خورشیدی بهدنیا آمد. پدرش احمدمیرزا ظلی
از نوادگان ظلالسلطان پسر ناصر الدین شاه بود. که در هنگام کودکی وی،
درگذشت. رضاقلی زیر نظر برادر بزرگترش علیقلی میرزا پرورش یافت هنگام
تحصیل در دوره دوم متوسطه در اداره تلفن استخدام شد و سپس به آموزگاری
پرداخت. مدتی هم در مدرسه زرتشتیان تدریس کرد و سرانجام در بانک ملی
استخدام شد او از جوانی صدایی خوش داشت و بر حسب اتفاق در رشت با
عارف قزوینی آشنا شد. این آشنایی سبب شد تا ضمن بهره مندی از صدای
عارف با دستگاههای موسیقی ایرانی نیز آشنا شود. او مدتی هم نزد اقبال آذر
تعلیم آواز دید شهرت ظلی در سالهای پیرامون ۱۳۱۰ شمسی بود و به خاطر
صدای خوش با چند تن از نوازندگان مشهور آن زمان آشنایی و همکاری هنری
پیدا کرد.
او صفحه گراموفونی با ارسلان درگاهی و احمد عبادی (سهتار) و ابوالحسن
صبا (ویولون) و مشیر همایون شهردار (پیانو) ضبط کردهاست.
با توجه به عمر کوتاه او آثارش در حد خوانندگانی مانند طاهرزاده، قمرالملوک،
اقبالآذر، ادیب خوانساری میباشد.
ظلی در حدود سال ۱۳۱۶ به بیماری سل ریوی دچار شد و پزشکان او را از
خوانندگی منع کردند و بنا به تجویز آنها مدتی به شیراز و همدان رفت. ظلی
توصیه پزشکان را گاه نشنیده می گرفت و ناگزیر به خوانندگی می پرداخت در
این مدت کنسرتی نیز همراه با تار علیاکبر شهنازی در تهران برگزار کرد. در
هنگام جنگ جهانی دوم بر اثر پیشروی بیماری سل جسم او پیش از پیش
ضعیف شد و در زمستان ۱۳۲۴ بر اثر سرماخوردگی شدید در بیمارستان بانک
ملی در تهران بستری گردید و سرانجام در ۲۳ بهمن ۱۳۲۴ در سن ۳۹ سالگی
درگذشت.
۱۳۹۴ دی ۲۴, پنجشنبه
داوود مقامی - مرغ شب
شب میشه تاریکی دوباره آغاز میشه
دل من با غمش دوباره دمساز میشه
میشینه مرغ شب رو تک درخت خونم
میخونه با دل شکسته همراز میشه
ای خدا دلم براش پر میزنه
کی میاد به خونمون در بزنه
تو بگو که توی این تنگ غروب
به من شکسته دل سر بزنه
آه، یار من ز خوشگلی راه میره افسون می ریزه
ز هوس خون به دل عاشق محزون می ریزه
رد میشه ز پیش من اما ز حالم غافله
که ز چشمم ز غمش گریه چو بارون می ریزه
(غزل) مرغ شب خوابید و با یاد تو بیدارم هنوز
بی تو دلبی تاب شد و مشتاق دیدارم هنوز
شب میشه تاریکی دوباره آغاز میشه
دل من با غمش ، دوباره دمساز میشه
میشینه مرغ شب رو تک درخت خونم
میخونه با دل شکسته همراز میشه
ای خدا دلم براش پر می زنه
کی میاد بگو به خونمون در بزنه
تو بگو که توی این تنگ غروب
به من شکسته دل سر بزنه
۱۳۹۴ دی ۲۳, چهارشنبه
بانو هایده - پادشه خوبان
شاعر : حافظ
آهنگ ساز : فرید زولاند
زاهد ظاهرپرست زاهد ظاهرپرست
از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
بر در میخانه رفتن بر در میخانه رفتن
کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
راه نیست
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ورنه لطف شیخ و زاهد ورنه لطف شیخ و زاهد
گاه هست و گاه نیست
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایان شکیبایی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان گل تا باغ بیارایی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
ای درد تو هم درمان در بستر بیماری
ای یاد تو مه مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم
لطف آنچه تو اندیشی
حکم آنچه تو فرمایی
حافظ شب هجران شد
بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
ابی - مداد رنگی ، آلبوم خلیج
شاعر : بیژن سمندر
آهنگ ساز : سیاوش قمیشی
روزا بــــا تـــــــو زنـدگـــــی رو
پـــر از قشنگــــی می بیــــنم
شبـــا بـه یــــاد تـــــو هـمـش
خــوابــای رنـگـــی مـی بـیـنـم
چشــــم تــــو رنــــگ عســـل
تـــــوی چشـــــم تـــــو نگـــاه
مثـــــل شـــــاه بیــــت غـــزل
لـب تـو غنـچـه نیـــمـه بـــازه و
تـن تـــو آتیــش ســوزنــده داغ
قــد تــو مــثل سپیــدار بلنــــد
دل تــو نــرمــتر از صــبح پـــرند
نـــرمـــتـــر از صـــبــح پـــرنــد
نـــرمـــتـــر از صـــبــح پـــرنــد
قــــــرمــــــزی لـــبـــای تـــــو
تــو هـیچ مـداد رنــگی نیــست
خــودت تــو آینــه هــا بـبـیــــن
رنگ که به این قشنگی نیست
شـــاخـــه گـــل حـــیـــاط مـــا
بـــه آب و رنــگـــش مــی نــازه
امــا تــو کــه خــونــه بــاشــی
هـی پیـش تـو رنـگ مـی بــازه
۱۳۹۴ دی ۲۲, سهشنبه
داریوش رفیعی - خسته ، آلبوم گلنار
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ورنه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف رها می کردم
هیچ لا یقترم از حلقه زنجیر نبود
آن کشیدم ز تو ای اتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر اید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر اید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر اید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر اید
داریوش - شطرنج ، آلبوم معجزه خاموش
شاعر : روزبه بمانی
آهنگ ساز : داریوش
تنظیم : ( هومن دپارس )
از پس پرده نگاه کن ، مثله شطرنجه زمونه
هرکسی مثله یه مهره توی این بازی می مونه
یکی مثله ما پیاده ، یکی صد ساله سواره
یه نفر خونه به دوشه ، یکی دو تا قلعه داره
یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدن
رو به روی هم یه عمره ما رو دارن بازی می دن
اونا که اوله بازی توی خونه ی تو و من
پیش پای اسب دشمن ، اون همه سرباز رو چیدن
ببین امروزم تو بازی میونه شاه و وزیرن
هنوزم بدون حرکت پشت ما سنگر می گیرن (سنگر می گیرن)
تاج و تخت شاه دیروز ، در قلعه شون نمی شه
به خیالشون که این تاج سرشونه تا همیشه
یادشون رفته
یادشون رفته که اون شاه که به صد مهره نمی باخت
تاج و از سرش تو میدون لشگر پیاده انداخت
اونکه ما رو بازی می ده ، اونه که مهره رو چیده
اونکه نه شاهه ، نه سرباز
نه سیاهه (نه سیاهه)، نه سفیده (نه سفیده)
از پس پرده نگاه کن
حمیرا - بی نیازی ، آلبوم مهتاب عشق
من از بی نیازی به ثروت رسیدم
که از بی نیازان غنی تر ندیدم
برای رسیدن به آرامش دل
من از مال دنیا چه آسان بریدم
من از بی نیازی به ثروت رسیدم
که از بی نیازان غنی تر ندیدم
خدایا من از تو دولت نمی خواهم
مطاع دنیا و شوکت نمی خواهم
فقط به لطف بی کرانت
به من عطا کن آرامش خاطر
ای خالق قادر
خدایا من از تو دولت نمی خواهم
مطاع دنیا رو شوکت نمی خواهم
فقط به لطف بی کرانت
به من عطا کن آرامش خاطر
ای خالق قادر
فقط به لطف بی کرانت
به من عطا کن آرامش خاطر
من از بی نیازی به ثروت رسیدم
که از بی نیازان غنی تر ندیدم
من مشتری دائم می خانه ی عشقم
سرمست و خراباتی پیمانه ی عشقم
با من سخن از قصر سلیمان نتوان گفت
درویش صفت عاشق ویرانه ی عشقم
با من سخن از قصر سلیمان نتوان گفت
درویش صفت عاشق ویرانه ی عشقم
من از بی نیازی به ثروت رسیدم
که از بی نیازان غنی تر ندیدم
امیر شاملو - یکی خندون یکی گریون ، آلبوم نماز عشق
نه از تو دور و نه با تو
نه از یادت جدا امشب
شراب آلود می آیم
من از میخونه ها امشب
تو مثل شعر و دلتنگی
همیشه با من و دوری
شکستم از تو اما تو
همیشه خشک و مغروری
همیشه خشک و مغروری
به من این قصه رو میگه
صدای نم نم بارون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
به پشت شیشه ی ماته
اتاقی سرد و در بسته
ما هردو دیده در راهیم
من و یک ساعت خسته
نه باور می کنم رفتی
نه باور می کنم هستی
نه باور می کنم بی تو
بگیرد دست من دستی
بگیرد دست من دستی
به من این قصه رو میگه
صدای نم نم بارون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
کجایی ای همیشه خوب
همیشه ساده و عاشق
که بی تو خسته می میرم
تو این آیینه های دق
تو این آیینه های دق
دل من در هوای توست
تو که بارون پاییزی
تو که مثل دل زارم
ز درد و غصه لبریزی
ز درد و غصه لبریزی
به من این قصه رو میگه
صدای نم نم بارون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
جمشید شیبانی - نازنین
دلم در آرزویت می زند پر
کجا دارم خیال یار دیگر؟
عشقت آتش زده به جانم ای نازنین
دردا نبود تو را خبر از ما
تا کی در آرزوی وصلت ای نازنین؟
نالم همیشه در دل شب ها
کجایی تا گیرمت در آغوشم؟
دلبرا از چه کردی فراموشم؟
تا کی در آرزوی وصلت ای نازنین؟
نالم همیشه در دل شب ها
کجایی ای حاصل جوانی ها؟
کجایی ای اصل کامرانی ها؟
بانو دلکش - جام طلا ، آلبوم جام طلا
سحر که از کوه بلند ، جام طلا سر می زنه
بیا بریم صحرا که دل ، بهر صفاش پر می زنه
بیا بریم جون کیجا ، دنبال اون مردِ جوون
تو دامنِ چین دارِ خود ، پُر بکنیم لاله و ریحون
مرغک زیبا ، روی چمن ها ، می خونه
نغمه ی شورش ، کرده دلم را ، دیوونه
دفتر گل در ِ مکتب بستان ، بگشوده ست
بلبل از اینها ، درس وفایی ، می خوونه
ما همه اهل صفاییم ، بنده ی خاص خداییم ، بنده ی خاص خداییم
گیتی پاشایی - گل مریم
گل مریم
گل مریم سر راه تو پرپر کردم
ندانستم قسمهای تو باور کردم
به یادم
به یادم آمد آن شب در سکوت صحرا
تو بودی و من و مهتاب و عطر گلها
رها بود ز غمها دل ما
رفتی و شد فنا آن رویا
در دلم شد بی تو هنگامه بر پا
در انتظارت عمرم هدر شد
نفرین بر این دنیا
گل مریم سر راه تو پرپر کردم
ندانستم قسمهای تو باور کردم
گل مریم
گل مریم سر راه تو پرپر کردم
ندانستم قسمهای تو باور کردم
به یادم
به یادم آمد آن شب در سکوت صحرا
تو بودی و من و مهتاب و عطر گلها
رها بود ز غمها دل ما
رفتی و شد فنا آن رویا
در دلم شد بی تو هنگامه بر پا
در انتظارت عمرم هدر شد
نفرین بر این دنیا
گل مریم سر راه تو پرپر کردم
ندانستم قسمهای تو باور کردم
۱۳۹۴ دی ۲۱, دوشنبه
استاد حسین قوامی - من ترا چشم در راهم
شعر:نیما یوشیج
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام، در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
مهستی - در بسته
مهستی - در بسته
پشت در بسته با یک قلب شکسته
هی نشستم هی نشستم
آخرش زدم قفل و شکستم
بخاطر نجات دل خستم
دوباره کمر همت بستم
ما که به روزگار روزا را باختیم
همش نشستیم و سوختیم و ساختیم
با چشمای گریون ، عشق نشناختیم نشناختیم
خوشحالم که عیده
باز پر در آوردی
جمعیت عاشق
باز سر در آوردی
خوشحالم که عیده
آشتی کردی با عشق
باز سر از دیاره
با پر در آوردی
ما که به روزگار روزا را باختیم
همش نشستیم و سوختیم و ساختیم
با چشمای گریون ، عشق نشناختیم نشناختیم
پشت در بسته با یک قلب شکسته
هی نشستم هی نشستم
آخرش زدم قفل و شکستم
بخاطر نجات دل خستم
دوباره کمر همت بستم
ما که به روزگار روزا را باختیم
همش نشستیم و سوختیم و ساختیم
با حال پریشون عشق نشناختیم نشناختیم
خوشحالم که عیده
باز پر در آوردی
جمعیت عاشق
باز سر در آوردی
خوشحالم که عیده
آشتی کردی با عشق
باز سر از دیاره
با پر در آوردی
ما که به روزگار روزا را باختیم
همش نشستیم و سوختیم و ساختیم
با چشمای گریون ، عشق نشناختیم نشناختیم
پشت در بسته با یک قلب شکسته
هی نشستم هی نشستم
آخرش زدم قفل و شکستم
بخاطر نجات دل خستم
دوباره کمر همت بستم
ما که به روزگار روزا را باختیم
همش نشستیم و سوختیم و ساختیم
با حال پریشون ، عشق نشناختیم نشناختیم
بانو پوران - آشنا
پوران - آشنا
آشنا دامن مکش ز دستم،با نگه گر مستم میکنی
نافعی،عودی یا لاله زاری،کین چنین سرمستم میکنی
چون نسیم از کنارم گذرای ز گٔل تازه تر،ای ز گٔل تازه تر
شاید گیرد دست تو گاهی،دامانت را دست گیاهی
به سوی من بگذر،بگذر
بیا مرو دیگر،دیگر
تا پیامی نسیم آرد از سوی تو،دل ز من میبردد عطر گیسوی تو
ای بهشت عمرم در کفّ تو باشد
سرنوشت عمرم،چشمی بر در دارمای مه
آشنا دامن مکش ز دستم،با نگه گر مستم میکنی
نافعی،عودی یا لاله زاری،کین چنین سرمستم میکنی
چون نسیم از کنارم گذرای ز گٔل تازه تر،ای ز گٔل تازه تر
ای ز گٔل تازه تر
اشتراک در:
پستها (Atom)