۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

گلپا - یک شاخه گل برنامه شماره 193

گلپا - یک شاخه گل برنامه شماره 193


کاری از حبیب الله بدیعی

اشعار :عماد خراسانی و مولانا

استودیو گلها

مایه سه گاه

گویندگان:آذر پژوهش و ثابت ایمانی

از اینجا بشنوید


دکلمه آذر پژوهش
نومید مشو امید میدار ای دل
در غیب عجایب است بسیار
گر جمله جهان قصد به جان تو کند
تو دامن دوست را به مگذار ای دل
رباعی از مولانا

دکلمه نورالدین ثابت ایمانی
زان دم که تو را به عشق بشناخته ام
بس نرد نهان که با تو من باخته ام
بخرام تو سرمست بخر گاه دلم
کز بهر تو این خانه بپرداخته ام
رباعی از مولانا

دکلمه آذر پژوهش
تا خواسته ام ز تو، تو را خواسته ام
از عشق تو خوان عشق آراسته ام
خوابی دیدم دوش و فراموشم شد
این می دانم که مست برخاسته ام
رباعی از مولانا

دکلمه نورالدین ثابت ایمانی
من عاشق روی تو نگارم چه کنم
وز چشم خوش تو شرمسارم چه کنم
هر لحظه یکی شور برآرم چه کنم
والله به خدا خبر ندارم چه کنم
رباعی از مولانا

دکلمه آذر پژوهش
پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکی است
حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است
این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکی است
غزل از عماد خراسانی

آواز علی اکیر گلپایگانی
پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکی است
حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است
این همه قصه ز غوغای گرفتاران است
ورنه از روز ازل دام یکی، دانه یکی است
گر زمن پرسی از آن لطف که من می دانم
آشنا بر در این خانه و بیگانه یکی است
غزل از عماد خراسانی

دکلمه آذز پژوهش
عشق آتش بود و خانه خرابی دارد
پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکی است
ادامه غزل عماد خراسانی

ادامه آواز گلپایگانی
ره هر کس به فسونی زده آن شوخ ار نه
گریه نیمشب و خنده مستانه یکی است
پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکی است
حرم و دیر یکی، سبحه و پیمانه یکی است
غزل از عماد خراسانی

دکلمه نورالدین ثابت ایمانی
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
دکلمه آذر پژوهش
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
این من بودم که بی قرارت کردم
رباعی منسوب به مولانا

دکلمه آذر پژوهش
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
رباعی از مولانا

دکلمه نورالدین ثابت ایمانی
بد می کنی و نیک طمع می داری
هم بد باشد سزای بد کرداری
با آن که خداوند کریم است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو می کاری

رباعی از مولانا